آیه 41 سوره عنکبوت
<<40 | آیه 41 سوره عنکبوت | 42>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مثل حال آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند (در سستی و بیبنیادی) حکایت خانهای است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سستترین بنا خانه عنکبوت است.
داستان کسانی که به جای خدا سرپرستانی گرفته اند، مانند داستان عنکبوت است که خانه ای [بی دیوار، بی سقف و بی حفاظ] برای خود بنا کرده باشد، و بی تردید سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است، اگر [به این واقعیت] معرفت و شناخت داشتند [بت ها را سرپرستان خود نمی گرفتند.]
داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كردهاند، همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانهاى براى خويش ساخته، و در حقيقت -اگر مىدانستند- سستترين خانهها همان خانه عنكبوت است.
مثَل آنان كه سواى خدا را اوليا گرفتند، مثَل عنكبوت است كه خانهاى بساخت. و كاش مىدانستند، هر آينه سستترين خانهها خانه عنكبوت است.
مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانهای برای خود انتخاب کرده؛ در حالی که سستترین خانههای خانه عنکبوت است اگر میدانستند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- عنكبوت: حشره معروفى است كه تار مىتند، اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است، آن بر واحد و جمع و مذكر و مؤنث گفته مىشود.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «41»
مَثَلِ كسانى كه غير خدا را سرپرست خود برگزيدند، همانند مَثَل عنكبوت است كه (براى خود) خانهاى ساخته؛ و البتّه سستترين خانهها خانهى عنكبوت است اگر مىدانستند.
جلد 7 - صفحه 147
نکته ها
به مناسبت اين آيه، اين سوره، عنكبوت نام گرفته است.
از افلاطون نقل شده كه مگس حريصترين حشره است كه براى معاش خود روى ترشى، شيرينى، آلودگى وزخم مىنشيند؛ ولى عنكبوت در گوشهاى مىتند وقناعت دارد، جالب اين است كه خداوند فعّالترين وحريصترين حيوان را طعمه گوشهگيرترين حيوان قرار مىدهد، مگس با پاى خود به سراغ عنكبوت مىرود و او با تارهاى خود مگس را شكار مىكند.
پیام ها
1- استفاده از مثل، يكى از بهترين شيوهها در تعليم و تربيت است، مَثَلُ الَّذِينَ ...
و بهترين مثالها، مثالى است كه در همهى زمانها و مكانها و براى همهى اقشار مردم ملموس باشد. «كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ»
2- بناى شرك، مانند خانهى عنكبوت سست و بىاساس است. مَثَلُ الَّذِينَ ... كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ ...
3- عنكبوت، در اماكن متروكه خانه مىسازد؛ شرك نيز در روحهاى دور از خدا جا گرفته و تأثير مىگذارد. «دُونِ اللَّهِ- كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ»
4- خانهى عنكبوت، تنها اسم خانه را دارد؛ غير خدا نيز اسمهايى بيش نيستند.
«دُونِ اللَّهِ- أَوْهَنَ الْبُيُوتِ»
5- عنكبوت، در عالم خود خيال مىكند كه خانه دارد و خانهاش در برابر حوادث مقاوم است؛ مشرك نيز به چنين توهّمى دچار است. «أَوْهَنَ الْبُيُوتِ»
6- ولايت الهى، بنيانى مرصوص و بنايى آهنين دارد، «كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ» «1» امّا ولايت غير خدا، بسيار سست است. «أَوْهَنَ الْبُيُوتِ»
7- گاهى انگيزهها، خيالات و دوستىها، مانع فهميدن حقّ است. «لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» (چنانكه مىگويند: «حب الشىء يعمى و يصم»، برخى علاقهها انسان را
«1». صف، 4.
جلد 7 - صفحه 148
كور و كر مىكند.)
8- مشركان از سر جهل و بىخبرى به سراغ غير خدا مىروند. «لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41)
چون حق تعالى بيان فرمود اهلاك آنانكه مخالفت نمودند و مشرك شدند و نفع نداشتن براى آنها آنچه را كه با خدا شريك قرار دادند، سپس براى وضوح و آشكار شدن حقيقت مطلب، مثلى بيان فرمايد:
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ: مثل و داستان آنانكه فرا گرفتند به غير از خداى به حق، أَوْلِياءَ: دوستان، يعنى خدايان، و اعتماد بر آنها نمودند و بر دين و كيش استناد نمودند مثل اين جماعت در بىثباتى در دين. كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ: مانند مثل عنكبوت است كه براى خود، اتَّخَذَتْ بَيْتاً: فراگيرد خانهاى؛ يعنى مثل دين اهل شرك و باطل در ضعف و سستى اساس، مانند خانه عنكبوت است كه از تار تشكيل يافته و به اندك بادى از هم گسيخته شود، بلكه كيش باطل از خانه عنكبوت هم سستتر باشد، زيرا در بيت عنكبوت حقيقتى و انتفاعى متصور است به خلاف دين و كيش باطل كه حقيقتى و بنيادى ندارد و متوقع ضرر است.
وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ: و بدرستى كه سستترين خانهها، لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ:
هر آينه خانه عنكبوت است كه نه سقف دارد و نه ديوار و نه از گرما باز دارد و نه از سرما و به اندك بادى از بين برود و دريده شود. لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ: اگر باشند كافران كه دانند هر چيزى را؛ بدانند كه اين مثلى است از مماثل دين ايشان، بلكه دين و طريقه آنان از تار عنكبوت سستتر و بىثباتتر باشد. يعنى چنانچه
جلد 10 - صفحه 238
خانه عنكبوت سست و بىاعتبار و هيچ فايدهاى بر آن مترتب نشود، همچنين دين باطل نيز خوار و بىمقدار و هيچ نفعى از آن صورت نبندد، بلكه منتج ضرر است كه آن عقوبت دنيا و آخرت باشد. 2- مراد آنست كه اعتقاداتى كه ايشان دارند و مذهبى كه آنها اختيار نمودهاند در وهن و ضعف، مانند خانه عنكبوت باشد كه به اندك بادى دريده و فانى گردد، همچنانكه مذهب باطل به اندك دليلى واضح و آشكار گردد. 3- محتمل است كه مراد «بيت عنكبوت» دين آنها باشد كه حق تعالى آن را به بيت عنكبوت نام فرموده به جهت تحقيق آن، پس معنى آنكه سستترين آنچه اعتماد نموده مىشود در دين، دين باطل است.
لطيفه: صاحب بحر الحقايق فرموده كه: عنكبوت، هر چند بر خود مىتند زندان براى نفس خود سازد، و قيد بر دست و پاى خود نهد. پس خانه او محبس او است؛ همچنين كسانى كه غير خدا را پرستش كنند، يعنى اطاعت و پيروى هوى و محبت دنيا و متابعت شيطان كنند، به سلاسل و اغلال وزر و وبال مقيد گشته، روى خلاصى ندارند و عاقبت در مهلكه نيران و دركه بعد و حرمان افتاده معاقب و معذّب شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41) إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (42) وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ (43) خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (44) اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ (45)
ترجمه
مثل آنها كه گرفتند غير از خدا دوستانى مانند مثل عنكبوت است كه فراگيرد براى خود خانهاى و همانا سستترين خانهها هر آينه خانه عنكبوت است اگر باشند كه بدانند
همانا خدا ميداند آنچه را كه ميخوانند غير از او هر چه باشد و او است تواناى درست كار
و اين مثلها را ميزنيم براى مردمان و در نيابند حسن آنها را مگر دانايان
آفريد خدا آسمانها و زمين را بغرض درست همانا در آن هر آينه نشانهايست براى گروندگان
بخوان آنچه را وحى شد بسوى تو از كتاب و بر پاى دار نماز را همانا نماز باز ميدارد از كار زشت و ناپسند و هر آينه ياد خدا بزرگتر است و خدا ميداند آنچه را بجا مىآوريد.
تفسير
خداوند متعال براى مصوّر و ممثّل نمودن حال بتپرستان و كسانيكه اعتماد بكمك غير خدا نمودند تشبيه و تنظيرى فرموده باين تقريب كه حال و حكايت آنها مانند حال و حكايت عنكبوت است كه بمرور زمان براى خود خانهاى تهيه نموده و بآن دلخوش ميشود غافل از آنكه اين خانه براى او هيچ فائدهاى ندارد و مانند ساير خانهها نگهدار از سرما و گرما و خطرات نيست و بقدرى سست بنيان و بى اساس است كه باندك اشاره يا بادى از بين ميرود و تحقيقا سستترين خانهها همان است و كسانيكه دل به بت و غير خدا بسته و باميد شفاعت و كمك آنها نشستهاند همين حال را دارند كه از آنها بهرهاى نبرند و باندك تأمّل و تفكر و تجربهاى رشته اميد آنها قطع و گسسته خواهد شد ولى چون نادانند مطّلع از حال خودشان نيستند و اگر دانا بودند ميدانستند شباهت حال خودشان را بچيزيكه تشبيه بآن شدهاند
جلد 4 صفحه 231
خدا ميداند هر چه را آنها ميخوانند و اميدوار بآنند غير از خودش كه مستحق ستايش و پرستش و قابل اعتماد و اتّكال نيست و آنها را بجزاى خودشان رسانيده و قطع اميدشان را از آن خواهد فرمود و او است توانائى كه مانعى از نفوذ اراده او نيست و درست كارى كه احكام و افعالش تمامى بر طبق حكمت و مصلحت است و اين مثلها و امثال آنرا كه خدا ميزند چنانچه بدوا اشاره شد براى تقريب مطالب و تصوير آن در اذهان عامّه است ولى مطابقت آن با ممثّل و صحّت مفاد آنرا كاملا تعقّل و تصديق نميكنند مگر دانايان كه اظهر مصاديق ايشان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله ميباشند كه قمى ره بآن تفسير فرموده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود عالم كسى است كه خدا را دريابد پس عمل نمايد بطاعت او و اجتناب كند از خشم او و بعد از اين خداوند استدلال براى اثبات خدائى خود فرموده بخلقت آسمانها و زمين بر وجه حكمت و مصلحت و براى اظهار حق و حقيقت و احقاق آن و اهل ايمان ميدانند آنرا و از آن پى مىبرند بوجود خالق عالم قدير حكيم كه بى شريك و عديل و نظير است و منتفع ميشوند بآن و نيز امر فرموده پيغمبر اكرم را بتلاوت قرآن براى تقرّب بخدا و تحفّظ الفاظ و استكشاف معانى آن و به برپا داشتن نماز كه اعمّ از خواندن و امر بآن است چون نماز بازميدارد بنده خدا را از معاصى كبيره و صغيره يا كار زشت كه قبح آن ظاهر و كار ناپسند كه قبح آن خفى باشد چون ياد خدا برتر و بالاتر است از هر چيز براى انصراف بنده از معصيت خالق و آن از نماز حاصل ميشود و خدا ميداند عبادات بندگان را كه با حضور قلب و ياد خدا واقع شده يا بدون آن و ساير اعمال آنها را و پاداش آنرا از خير و شرّ خواهد داد آنچه نوشته شد در ذيل آيه اخيره بدوا بنظر حقير رسيد ولى قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه ياد خدا براى اهل نماز بزرگتر است از ياد آنها خدا را آيا نمىبينى كه خدا ميفرمايد ياد كنيد مرا ياد ميكنم شما را و در نفحات از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ذكر خدا گفتن سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه نيست بلكه ياد خدا است در وقت ارتكاب حرام و حلال و در صافى و برهان نيز قريب باين معنى از آنحضرت نقل شده است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه كسيكه باز ندارد او را نماز از كار زشت و ناپسند موجب دورى او از خدا
جلد 4 صفحه 232
خواهد شد و اينمعنى را قمى ره هم نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده كه جوانى از انصار با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نماز ميگزارد و مرتكب فواحش بود اين خبر بآن حضرت رسيد و فرمود عاقبت نماز او را باز خواهد داشت و چيزى نگذشت كه او توبه كرد و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نماز حاجز و مانع خدائى است و اين براى آنستكه نماز منع ميكند نمازگزار را از معاصى ماداميكه در نماز است پس اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از اصحاب از آنحضرت پرسيد آيا نماز سخن ميگويد پس حضرت تبسم فرمود و طلب رحمت نمود براى ضعفاء از شيعيانشان كه اهل تسليم و انقيادند و فرمود بلى نماز سخن ميگويد و صورت و شمائلى دارد و امر و نهى ميكند آن شخص رنگش تغيير نمود و عرضه داشت من نميتوانم اين سخن را بمردم بگويم حضرت فرمود آنها مگر شيعيان ما نيستند كسيكه نماز را نشناسد منكر حق ما است و بعد فرمود آيا ميخواهى كلام قرآن را بتو بشنوانم عرض كرد بلى فرمود انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر نهى كلام است و فحشاء و منكر مردانند و ما ذكر خدائيم و بزرگتريم فيض ره فرموده فحشاء و منكر اوّلى و دومى مىباشند چون آن دو نفر صورت و شمائل آن دو امرند و نماز كسى است كه بازميدارد از آن دو و او معروف است ولى بنظر ميرسد كه مراد از فحشاء و منكر آن دو و ساير خلفاء جور باشند و لذا تفسير بمردان فرموده و در مقابل آنها ائمّه اطهارند كه معروف و صورت نماز و ذكر خدا و بزرگترين آياتند و اين معنى منافى با معانى ديگر نيست چون از ظاهر قرآن استفاده نميشود و بايد از باطن آن ببركت بيان ائمّه اطهار مستفاد گردد و تحقيق آنستكه ناهى و مانع بودن نماز از فحشاء و منكر از جهات عديده است اولا التزام بنماز و تحصيل شرائط آن ملازم با اجتناب از حرام و نجس است اقلا بقدريكه لباس و آب وضو و مكان نمازگزار حلال و پاك باشد و اين نوعا موجب اجتناب كلّى خواهد شد و ثانيا انسان در حين اشتغال بنماز و تحصيل شرائط آن قهرا از معصيت بازداشته خواهد شد و اين مقدار وقت در از منه فراغت شخص خالى از اهميّت نيست كه صرف در معصيت نشود و ثالثا اجزاء نماز كه تكبير و حمد و ثنا و دعا و ذكر خدا است تمامى مانند شخصى با نمازگزار سخن ميگويد كه چنين خدائى وجود دارد
جلد 4 صفحه 233
و بايد در اطاعت او كوشيد و از معصيتش چشم پوشيد و رابعا نماز در نفس نورانيّتى ايجاد ميكند كه نمازگزار بسبب آن صفاى ضمير مايل بمعصيت نميشود يا اقلا قادر بر خوددارى و مخالفت با هواى نفس امّاره ميگردد و مرتكب معصيت نميگردد و اين منافى با آن نيست كه گاهى ديده ميشود كسى نمازگزار و معصيت كار است چون اين قبيل قضايا بر سبيل اقتضاء و نوعيّت و اكثريّت اطلاق ميشود نه بلحاظ دوام و علّيّت و كلّيت و مستفاد از آن بيش از اين مقدار نيست و خامسا نماز در وقت اشتغال بآن و قبل و بعدش ملازم و مقارن با ياد خدا است كه آن افضل طاعات و اعظم قربات و اكبر عبادات است و نماز بدون آن مقبول درگاه احديّت نخواهد بود و بقدر بودن با آن مقبول است و آن بزرگترين لطف الهى است براى بازداشتن بنده از معصيت چنانچه مشهود است و اين جهت بنظر حقير اظهر جهات مذكوره براى بازداشتن نماز از گناه است و اين معنى اقرب معانى بذهن و ابلغ در اثبات مرام بذكر علت در كلام و انسب بصدر و ذيل آيه شريفه است كه بدوا هم اشاره بآن شد و اخبار ائمه اطهار و اقوال مفسرين هر يك ناظر بجهتى از اين جهات ميباشد و تدعون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ أَولِياءَ كَمَثَلِ العَنكَبُوتِ اتَّخَذَت بَيتاً وَ إِنَّ أَوهَنَ البُيُوتِ لَبَيتُ العَنكَبُوتِ لَو كانُوا يَعلَمُونَ (41)
مثل كساني که گرفتند غير از خدا اولياء مثل عنكبوت است که خانه براي خود ميگيرد و محققا سستترين خانهها خانه عنكبوت است اگر بودند ميدانستند.
جلد 14 - صفحه 327
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ أَولِياءَ مفسرين گفتند مراد مشركين هستند که اصنام و الهه خود را اولياء خود گرفتند لكن اگر مراد اينکه بود مناسب بود بفرمايد من دون، اللّه الهه و تعبير باولياء اعم است شامل الهه و رؤساء و ارباب ضلال ميشود که اينها را تصور ميكنند که بآنها كمك ميدهند مثل اتباع نمرود و شداد و فرعون و خلفاء جور و مثل معاويه و يزيد و بني اميه و بني المروان و بني العباس و سلاطين جور و اشباه اينها و منصوبين از قبل آنها که مردم براي استفاده از ناحيه آنها دست از دين برميدارند بدانند که متابعت آنها يك تار عنكبوت بيش نيست.
كَمَثَلِ العَنكَبُوتِ اتَّخَذَت بَيتاً زحمت بسيار دارد براي عنكبوت تنيدن اينکه كار به اميد اينكه در او سكونت كند لكن غافل از اينكه به بادي از هم پاره ميشود.
وَ إِنَّ أَوهَنَ البُيُوتِ لَبَيتُ العَنكَبُوتِ مثل اشخاصي که براي دو سال و كسري رياست ابي بكر چه فسادي در عالم راه انداختند که تا كنون دودش در چشم مسلمين ميرود يا براي- يزيد با پسر پيغمبر چه كردند که داغش از دل شيعه بيرون نميرود.
لَو كانُوا يَعلَمُونَ لو براي امتناع است هرگز نميدانند و متعلق به اتخذوا است نه به اوهن البيوت زيرا وهن بيت عنكبوت را همه ميدانند و لكن اتخاذ اولياء من دون اللّه را نميدانند که مثل بيت عنكبوت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 41)- تکیهگاههای سست همچون لانه عنکبوت! در آیات گذشته سر نوشت دردناک و غمانگیز مشرکان مفسد و مستکبران لجوج و ظالمان بیدادگر و خود خواه بیان شد، به همین تناسب در اینجا مثال جالب و گویایی برای کسانی که غیر خدا را معبود و ولی خود قرار میدهند بیان کرده، میفرماید: «مثل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود بر گزیدند، مثل عنکبوت است که خانهای برای خود انتخاب کرده، در حالی که سستترین خانهها، خانه عنکبوت است، اگر
ج3، ص505
میدانستند»! (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
ولی آنها که بر ایمان و توکل بر خدا تکیه میکنند تکیه بر سدّ پولادین دارند.
ذکر این نکته نیز در اینجا ضروری است: خانه عنکبوت و تارهای او با این که ضرب المثل در سستی میباشد خود از عجایب آفرینش است که دقت در آن انسان را به عظمت آفریدگار آشناتر میکند.
اگر به خانههای سالم عنکبوت دقت کنیم منظره جالبی همچون یک خورشید با شعاعهایش بر روی پایههای خصوصی از تارها مشاهده میکنیم البته این خانه برای عنکبوت خانه مناسب و ایدهآلی است ولی در مجموع سستتر از آن تصور نمیشود، و این چنین است معبودهایی که غیر از خدا میپرستند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 142
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم